
3 اردیبهشت 1399
قراردادهای اجتماعی در طول تاریخ همواره در حال تغییر هستند. آن چه روزی ارزش بوده است بعید نیست روزی دیگر امری ناپسند باشد و برعکس. این در حالی است که تغییر در بسیاری از موارد به سختی صورت میگیرد، چرا که انسان جهان خود را، کمتر یا بیشترتر، بر اساس قراردادهای پذیرفتهشدۀ اجتماعی و البته درک عمومی از محیط پیرامونی یا طبیعت میسازد. بر این اساس تغییر یک قرارداد اجتماعی میتواند به معنای تغییر جهانِ همه یا برخی افراد جامعه باشد. طبعاَ چنین تحولی یا به صورت تدریجی در بستر تاریخ و یا به واسطۀ تجربیات غیرمعمول و بسیار بزرگ انسانی مانند جنگ رخ می دهد.
دو نمونه از موضوعاتی که تغییر در آنها به سادگی رخ نداده، دین و فرهنگ مردسالارانه است. اگر بپذیریم که دین درون فرهنگ مردسالارانه تعریف شده است، مرور رفتارشناسانۀ دین و بازبینی تمایلاتِ مردانۀ آن چندان ما را غافلگیر نخواهد کرد. ادیان و مذاهب گوناگون که ما کم و بیش با آنها آشنایی داریم از این دست نمونهها خالی نیستند. برای مثال، زنان در مذهبِ (کلیسای) کاتولیک نمیتوانند در هیچ یک از مراتب اصلی قرار گیرند و در نتیجه در حوزۀ تصمیمگیری جای آنها خالی است. البته به احتمال زیاد کسی از این تصویر متعجب نمیشود، چرا که به اندازۀ عمر کلیسای کاتولیک، همین ساختار در تمام حوزههای اجتماعی دیگر نیز حکمفرما بوده است. این روند البته در دوران متاخر با مبارزات و فعالیتهای جریانهای پیشرو، بهبود سطح آگاهی عمومی، و تغییر ساختار اقتصادی جوامع به چالش کشیده شده است. نتیجه آن که تعریف و تصویر نقش زنان در جوامع کنونی نسبت به بخش عمدۀ تاریخ بهبود یافته است. فراگیر شدن این تصویرِ تازه در عرصۀ عمومی، نهادهای مختلف جامعه، از جمله دین را ناگزیر به تطبیق کرده است. مردان آهسته ولی پیوسته، با میل خود یا تحت فشارِ جامعه، در حال تقسیم قدرتِ مطلق خود با زنان هستند. فیلم «مریم مَجدَلیه» شاید نشانهای از این تحولِ کُند باشد.
شخصیتی که از «مریم» در این فیلم به تصویر کشده شده است محصول بحثها و مجادلات تاریخی است که شاید در نگاهی بلندپروازانه از دوران آغازین مسیحیت تا امروز در جریان بوده است. بحثهایی که الزاماً محدود بر شخصیت «مریم» یا حتی دین نمیشود، بلکه در نگاهی کلان ناظر بر ساختار قدرت در جامعۀ مردسالار است. «مریم مجدلیه» که در سال 591 میلادی توسط پاپ Gregory اول، بر اساس روایات متفاوت منتسب به برخی از حواریون، فاحشهای معرفی شده بود که آشنایی با مسیح او را به پاکدامنی رساند؛ در این فیلم در کنار زنان دیگرِ ساحلنشین تور به دریا میاندازد و ماهی میگیرد. مقهور رسوم جاری و تصمیمات محیط مردانه نمیشود. جسورانه آن چه دُرست میداند را پیش میبرد حتی اگر بر تعصبات اطرافیانش خدشه بیندازد. «مریم»، آن چنان که فیلم نشان ما میدهد قدمی از حواریون عقبتر نمیماند و حتی در صحنۀ مناقشه برانگیز شامِ آخر، اوست که در کنار مسیح مینشیند. این تصاویر در فیلمِ Garth Davis در سال 2018 در همخوانی با بیانیۀ سال 2016 پاپ Francis در بارۀ «مریم مجدلیه» است که او را یاورِ یاوران (Apostle of the Apostles) نامید، تو گویی به تعارف پذیرفته باشد که «مریم» یکی از حواریون بوده است. صرف نظر از آن که مستنداتِ تاریخی (اگر بتوان آنها را به این نام خواند) چه تصویری از «مریم مجدلیه» به دست میدهند، وجود روایتهای متفات و تا حدی متضاد در مورد اوست که به چشم میآید. از طرفی همراهیِ روایت امروزی از او، با سیر تغییر تصویر عمومی از جایگاه زنان در جامعه قابل تامل است. مشاهدۀ تحول در راستای مثبت در نهادهای قدسی که در اساس باید جزء غیرمنعطفترین ارکان اجتماعی باشند، نشانهای است از رسیدن موجی بلند از دوردست که به قدر توان مصائبِ کهن را خواهد شست.